www.iiiWe.com » انعکاس اعمال

 صفحه شخصی سید مهدی موسوی   
 
نام و نام خانوادگی: سید مهدی موسوی
استان: فارس - شهرستان: لامرد
رشته: کارشناسی عمران
شغل:  کارمند فرودگاه
شماره نظام مهندسی:  17-3-1-7014
تاریخ عضویت:  1389/01/26
 روزنوشت ها    
 

 انعکاس اعمال بخش عمومی

15

 

انعکاس اعمال


زنی پسرش به سفر دوری رفته بود و ماه‌ها بود که از او خبری نداشت. بنابراین زن دعا می‌کرد که او سالم به خانه بازگردد. این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده‌اش نان می‌پخت و همیشه یک نان اضافه هم می‌پخت و پشت پنجره می‌گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می‌گذشت نان را بردارد. هر روز مردی گو‍ژپشت از آنجا می‌گذشت و نان را بر می‌داشت و به جای آنکه از او تشکر کند می‌گفت: «کار پلیدی که بکنید با شما می‌ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما بازمی‌گردد. » این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته‌های مرد گوژپشت ناراحت و رنجیده شد. او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی‌کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می‌آورد. نمی‌دانم منظورش چیست؟

 



یک روز که زن از گفته‌های مرد گو‍ژپشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابراین نان او را زهرآلود کرد و آن را با دستهای لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که می‌کنم؟ بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژپشت پخت. مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت. آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد. وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباسهایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود در حالی که به مادرش نگاه می‌کرد، گفت:


مادر اگر این معجزه نشده بود نمی‌توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می‌رفتم. ناگهان رهگذری گو‍ژپشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه‌ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت:«این تنها چیزی است که من هر روز می‌خورم امروز آن را به تو می‌دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری » وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره‌اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهرآلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهرآلود را می‌خورد. به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژپشت را دریافت: هر کار پلیدی که انجام می‌دهیم با ما می‌ماند و نیکی‌هایی که انجام می‌دهیم به ما باز می‌گردند.

 

چهارشنبه 11 آبان 1390 ساعت 12:55  
 نظرات    
 
مهدی حمزه زاده آذر 22:12 چهارشنبه 11 آبان 1390
4
 مهدی حمزه زاده آذر
موافقم.فقط همین رو میشه گفت
صادق راضی 22:42 چهارشنبه 11 آبان 1390
3
 صادق راضی
داستانک پر معنی بود
ممنون
یحیی بهمنی 07:55 پنجشنبه 12 آبان 1390
3
 یحیی  بهمنی
قدیمی ولی حکمت آموز بود. ممنون
مسعود احمدنژاد 08:35 پنجشنبه 12 آبان 1390
3
 مسعود احمدنژاد
"ومن یعمل مثقال ذره خیراً یره"
بهزاد حسین زاده 09:24 پنجشنبه 12 آبان 1390
3
 بهزاد  حسین زاده
متشکرم موفق باشید
سید مهدی موسوی 12:30 پنجشنبه 12 آبان 1390
2
 سید مهدی موسوی
ممنونم از لطف کلیه دوستان عزیز
برقرار باشید و پایدار
مهدی ناظمی 13:34 پنجشنبه 12 آبان 1390
1
 مهدی ناظمی
داستان تاثیر گذاری بود
ممنونم
سید ابراهیم موسوی نژاد 17:04 سه شنبه 6 دی 1390
0
 سید ابراهیم موسوی نژاد
بسیار جالب بود